سلام گرگ بی طمع نیست

چقدر حال میده استادت کلاسشو کنسل کنه

بعد بیای تو اتاق رایانه

و پشت سیستم مدیر بشینی و وبلاگتو آپ کنی

الاغ ابله چه دمو دستگاهی برای خودش اینجا درست کرده

هرکی نشناستش فکر میکنه چه خریه واسه خودش

مردشورشو ببرن

حالم ازش به هم میخوره

هرچند که بهم لطف کرده و گفت بیا بشین پشت سیستم خودم

ولی دلم میخواد محکم بزنمش

خیلی محکم بزنمش

چون از طرز نگاهاش بدم میاد

از بوی عطرش بدم میاد

از لباس سفیدی که امروز تنش کرده بدم میاد

از ترکیب صورتش بدم میاد 

از اسم مزخرفش بدم میاد

کلا ازش بدم میاد

ادم بی نهایت مزخرفیه

همشون مزخرفن

هممون مزخرفیم

هممون یک احمقی بیش نیستیم

هممون ....

تو سرویس با زبون بی زبونی بهش گفتم خیلی اسم مزخرفی داری

ولی خندید

 دوباره بهش تاکید کردم

( آقای وکیلی اسمت مثل شخصیتت و قیافت خیلی مزخرفه میفهمی ؟)

چپ چپ بهم نگاه میکرد

مونده بود جدی میگم یا شوخی

ولی باز خندیدو گذاشت پای شوخی

لعنتیه بیشعور فکر میکنه باهاش شوخی دارم

احـــــــــــــــــمق

(ایندفعه زرنگ بودم نه ایمیلامو باز کردم و نه جاهای حساس رفتم

ادم یک بار میزاره مار نیشش بزنه نه صد بار )

با محبت این وکیلی (همین خره که دارم ازش حرف میزنم) پی میبرم به اون شعار همیشگی :

سلام گرگ بی طمع نیست

خاک تو سرش کنن

مردشورشو ببرن که صدسال گذشته هنوز نخواسته مثل یک حیوان زندگی کنه

لعنتی هزارساله خراب کاری کرده تو زندگیه همه ی ما

دیده ساکتیمو فقط میخوریم

بازداره کار خودشو ادامه میده

ولی ایندفعه نمیزارم 

بخواد این گرگ نزدیکم بشه میکشمش

تا بخواد بگه سلام

محکم میزنم تو دهنش 

میدونم زورم بهش نمیرسه

ولی تمام تلاش خودمو میکنم

توی این دوره زمونه

خوبه که همیشه یک سلاح سرد همراهت باشه

که موقع های حساس

درش بیاری و شکم طرفو باهاش پاره کنی 

یک حالی میده

یک حالی میده

یکبار امتحان کن

اون وقت میفهمی چی میگم

فکر میکنم امروز کمی بهتر از روزای قبلم

ولی هنوز پرم

خیلی پر